تأملی در مفهوم «قلمرو» در دورۀ ساسانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

دانشگاه تهران

چکیده

«قلمرو» در گفتمان فرهنگی و سیاسی ساسانیان، بر مفهومی فراتر از مرز و محدودۀ شاهنشاهی ساسانی دلالت داشت. این مفهوم که برآمده از سنت های فرهنگی و سیاسی حکومت های کهن ایران باستان بود، در دورۀ ساسانی بر مبنای اسطوره، دین و تاریخ بازتعریف شد و ماهیتی نو پیدا کرد. پادشاهان ساسانی، ظرف جغرافیایی فلمرو خویش را با گسترش فتوحات به شرق و غرب دنیای باستان وسعت بخشیدند و راه را برای بسطِ قلمرو فرهنگی خویش هموار نمودند. در توجیه وسعت بیش از اندازۀ سرحدات شاهنشاهی ساسانی، بدعت هایی در اسطوره اعمال گردید تا قلمرو جدید توجیهی دینی بیابد. در این مقاله پس از واکاوی مفهوم قلمرو در گفتمان فرهنگی- سیاسی هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان به نقش اسطوره و تاریخ در تعریف «ایران» پرداخته می شود. سپس تلاش های نظامی ساسانیان برای بسط قلمرو جغرافیایی قلمروشان مرور شده و مصادیقی از گسترۀ فرهنگی قلمرو ایشان مورد بررسی قرار می گیرد. بررسی مفهوم قلمرو از ابعاد گوناگون نشان می دهد که قلمرو ساسانیان به مثابه میدانی برای جولان فرهنگ ایرانی، در طول زمان و در عرض مکان امتداد یافت. تا جایی که بسیاری از رخدادهای تاریخی و جریان های فرهنگی در سده های پس از سقوط ساسانیان از عناصر قلمرو فرهنگی و سیاسی ایشان تأثیر پذیرفت.

کلیدواژه‌ها