‍ منشأیابی و سیر تحول نقوش اسفنکس و موجودات ترکیبی انسانی- حیوانی روی مهرهای عیلام باستان

نویسندگان

چکیده

اسفنکس به موجوداتی ترکیبی اطلاق می‌شود که متشکل از سر انسان و بدن شیر است.شواهد باستان شناسی و مطالعه‌ی روی مهرها نشان می‌دهد که سابقه‌ی نقش اسفنکس به اواسط هزاره سوم ق.م بر می‌گردد. این موجودات تخیلی را می‌توان به عنوان بخشی از باورهای مذهبی عیلامیان روی مهرهای آن‌ها دانست که شاید بیانگر اعتقاد به پرستش خدایانی به اشکال انسانی-حیوانی و یا به عنوان موجوداتی نگهبان بوده است. هر چند که هزاره اول ق.م را می-توان اوج رواج این نوع نقوش دانست، اما این نقش در هزاره‌های قبل از آن نیز وجود داشته است. پرسشهای اصلی مطرح شده در پژوهش این است که بر اساس نقوش مهرهای ایلامی، منشأ فرهنگی نقوش اسفنکس متعلق به جامعه یا جوامع کدام منطقه فرهنگی بوده است؟ و هر گونه نقوش اسفنکس ‌ها با توجه به تفاوت‌شان از نظر ظاهری، چه کارکردی داشته اند؟ هدف از این پژوهش، خاستگاه فرهنگی- منطقه‌ای اسفنکس‌ها و موجودات انسانی-حیوانی بر اساس نقوش مهرها با روشی توصیفی–تحلیلی است و سپس به مقایسه آن‌ها با نقوش مشابه در مناطق دیگر با رویکرد تطبیقی پرداخته می‌شود. نتایج بیانگر آن است که منشأ نقوش اسفنکس‌ها بر روی مهرهای ایلامی به حوزه جنوبشرقی در محوطه‌هایی مانند تپه یحیی و تل ابلیس و مربوط به اواسط هزاره سوم ق.م است. لذا نقش اسفنکس و موجودات ترکیبی با سر انسان و بدن حیوان بر روی مهرهای ایلامی، هنری وارداتی از مناطق دیگری غیر از فلات ایران نبوده است و احتمال دارد که از هنر عیلام به هنر مناطق دیگر مانند میان‌رودان و سوریه باستان رفته باشد.

کلیدواژه‌ها